غمگین

دلنوشته های شاعر گمنام (غمگین)

غمگین

دلنوشته های شاعر گمنام (غمگین)

بوی عیدی(شهیار قنبری)

بوی عیدی بوی توپ ،بوی کاغذ رنگی
بوی تند ماهی دودی وسط سفره نو
بوی یاس جا نماز ترمه ی مادر بزرگ
با اینا زمستونو سر می کنم
با اینا خستگیمو در می کنم
شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکه ی عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخورده ی لای کتاب
با اینا زمستونو سر می کنم
بااینا خستگیمو در می کنم
فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیاه
شوق یک میز بلند از روی بته های نور
برق کفش جفت شده تو گنجه ها
با اینا زمستونو سر می کنم
بااینا خستگیمو در می کنم
عشق یک ستاره ساختن با دولک
ترس نا تموم گذاشتن
جریمه های عید مدرسه
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب
با اینا زمستونو سر می کنم
با اینا خستگیمو در می کنم
بوی باغچه بوی حوض
عطر خوب نذری
شب جمعه پی فانوس
توی کوچه گم شدن
توی جوی لا جوردی هوس یه آبتنی
با اینا زمستونو سر می کنم
با اینا خستگیمو در می کنم 
(شهیار قنبری) 
 
شهیار قنبری در ویکی پدیا: 

غم(قیصر امین)

شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید
محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید
خطوط منحنی خنده را خراب کنید
طنین نام مرا موریانه خواهد خورد
مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید
دگر به منطق منسوخ مرگ می خندم
مگر به شیوه ی دیگر مرا مجاب کنید
در انجماد سکون ، پیش از آنکه سنگ شوم
مرا به هرم نفسهای عشق آب کنید
مگر سماجت پولادی سکوت مرا
درون کوره ی فریاد خود مذاب کنید
بلاغت غم من انتشار خواهد یافت
اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید  

(قیصر امین پور)

مادر (فروغ فرخزاد)

مادر تمام زندگیش
سجاده ایست گسترده
در آستان وحشت دوزخ
مادر همیشه در ته هر چیزی
دنبال جای پای معصیتی  میگردد
و فکر میکند که باغچه را کفر یک گیاه
آلوده کرده است .
مادر تمام روز دعا میخواند
مادر گناهکار طبیعیست
و فوت میکند به تمام گلها
و فوت میکند به تمام ماهیها
و فوت میکند به خودش
مادر در انتظار ظهور است
و بخششی که نازل خواهد شد ... 

(فروغ فرخزاد)

آغاز جدایی (مارگوت بیگل)

پیش از آنکه به تنهایی خود پناه برم
از دیگران شکوه آغاز میکنم
فریاد می کشم که:
" ترکم گفته اند !!! "
چرا از خود نمیپرسم
کسی را دارم
که احساسم را
اندیشه و رویایم را
زندگی ام را
با او قسمت کنم ؟؟؟
آغاز جداسری
شاید
از دیگران
نبود. 

(مارگوت بیگل) 

 

مارگوت بیگل در ویکی پدیا: 

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D9%88%D8%AA_%D8%A8%DB%8C%DA%AF%D9%84

اگر میدانستم (نزار قبانی)

اگر
دوست منی
کمکم کن
تا از پیشت بروم .
اگر یار منی
کمکم کن
تا از تو شفا یابم .
اگر
می دانستم که عشق خطر دارد
دل نمی دادم .
اگر
می دانستم که دریا عمیق است
دل نمی زدم .
و اگر پایان را می دانستم
آغاز نمی کردم ... 

(نزار قبانی) 

********************* 

نزار در ویکی پدیا : 

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B2%D8%A7%D8%B1_%D9%82%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C