غمگین

دلنوشته های شاعر گمنام (غمگین)

غمگین

دلنوشته های شاعر گمنام (غمگین)

مادر (فروغ فرخزاد)

مادر تمام زندگیش
سجاده ایست گسترده
در آستان وحشت دوزخ
مادر همیشه در ته هر چیزی
دنبال جای پای معصیتی  میگردد
و فکر میکند که باغچه را کفر یک گیاه
آلوده کرده است .
مادر تمام روز دعا میخواند
مادر گناهکار طبیعیست
و فوت میکند به تمام گلها
و فوت میکند به تمام ماهیها
و فوت میکند به خودش
مادر در انتظار ظهور است
و بخششی که نازل خواهد شد ... 

(فروغ فرخزاد)

حلالش باد،فروغ فرخزاد

هر چه دادم به او حلالش باد غیر از آن دل که مفت بخشیدم دل من کودکی سبکسر بود خود ندانم چگونه رامش کرد او که میگفت دوستت دارم پس چرا زهر غم به جامش کرد فروغ فرخزاد

شعری کوتاه و پر معنی از فروغ فرخزاد

فردا اگر ز راه نمی آمد من تا ابد کنار تو میماندم من تا ابد ترانه عشقم را در آفتاب عشق تو میخواندم فروغ فرخزاد